خوب یک سوال وجود دارد چند راه برای استخراج جواب داریم یعنی به چند سبک میشود
حروف را استخراج کرد . شیوه اول این است که از خود حروف سوال مستحصله را استخراج می کنند که به دو بخش جامع و افرادی تقسیم می شود جامع یعنی ما کل حروف را در جفر جامع ببریم و با شمارش خاص کل آن را بیرون بیاوریم و افرادی به این صورت است که هر حرف جداگانه مستحصله می شود . و البته استخراج از خود سوال به دو بخش مبسوط و محدود تقسیم می شود . محدود یعنی این که به اندازه طول سوال جواب قابل استخراج است و مبسوط یعنی به اندازه ای که جواب لازم است بیرون میاید و به طول سوال کاری ندارد و البته استخراج بر این انواع به دو نوع تقسیم می شود نوع اول نثر است و نوع دوم شعر است .و البته هر روش مستحصله ای جواب را به زبان خاصی به ما می دهد .
راه دوم این است که از سوال مداخل گرفته شود و مداخل یعنی محل ورود به دنیای جفر هر مدخلی مناسب با روش مستحصله ای به کار بسته می شود در پست های قبلی مداخل را بیان نموده ام خوب سوالی که مطرح می شود این است این عدد لا شعور از کجا می فهمد سوال ما چه بوده برای این اشکال علمای فن به چند روش به عدد شعور می دادند روش اول این بوده که به ادامه حروف مستنطقه ای که از اعداد بدست می آمده حروف تاریخ و طالع را اضافه می کرده اند و بعضی خلاصه حروف سوال را اضافه می کرده اند و مستحصله را طوری می گرفته اند که ارتباطی با میزان نداشته باش و همیشه ثابت باشد مثل روش اتصالات منسوب به علامه میرجهانی و بعضی اصل مستحصله را با میزان هایی که می گرفتند می سنجیده اند مثل روش پانزده سطری و بعضی حروف مستنطقه را به عدد میزان دور می داده اند و بعد مستحصله می گرفته اند و در این باب علمای فن هر کدام از سبکی خاص استفاده نموده اند .
خوب استنطاق یعنی چه ؟ یعنی به نطق در آوردن اعدادی که از اعداد بدست آورده ایم مثلا یکی از عدد های ما۱۴۵۰ است شیوه استنطاق این است که اول می بینیم ۵۰ در ابجد چه حرفی است و می بینیم ن است و بعد می بینیم ۴۰۰ چه حرفی است و متوجه می شویم ت است و بعد ۱۰۰۰ می شود غ پس حروف مستنطقه ما این شدند ن ت غ به این حروف مستنطقه حروف امهات نیز گفته می شود چرا که حروف جدید و بسط پیدا کرده از این ها متولد می شوند و در شیوه صدیقی به بسط پیدا کرده این حروف اساس گفته می شود ولی در شیوه های دیگر بسط ملفوظی گفته می شود . بسط ملفوظی درست تر است زیرا به عامل یاد آوری می کند که اختیار دارد بسط دیگری روی این حروف مستنطقه انجام دهد مثلا یکی از این بسط ها بسط عدد است مثلا بعد از این که استنطاق نمود به عربی یا فارسی و یا هر زبانی که می خواهد جواب بگیرد آن را بنویسد پس لزوما و حتما نباید حروف مستنطقه را بسط ملفوظی داد و برای مثال ما این حروف را بسط می دهیم ن و ن ت ا غ ی ن خوب در این جا نوبت به نظیره می رسد نظیره حتما و لزوما نباید ابجدی باشد چرا که هر کدام از نظایر این علم کاربرد مخصوص به خود را دارد و حتی می توان ترکیبی از چند نظیره را رفت فقط اصلی که مهم است این است روی هرنظیره ای که عمل مستحصله انجام می دهید باید برای به نطق آمدن بعد از این که مستحصله گرفتید دوباره حروف را همان نظیره بگیرید مثلا در مثال های مشهور اول حروف را نظیره ابجدی می دهند بعد مستحصله می گیرند و بعد دوباره نظیره ابجدی می گیرند .
خوب قبل از این که به مستحصله برسید باید چند نکته را بدانید علمای فن قبل از این که سطر را مستحصله بگیرند یا صدرو موخر می کنن یا غریزه می دهند و غریزه یعنی موخر وصدر معکوس و بعضی به یک عدد دور می دهند تا حروف سطر با یکدیگر رابطه پیدا کنند و البته بعضی نیز هیچ یک از این اعمال را انجام نمی دهند و به طور عادی مستحصله می گیرند و باید متذکر شوم که مشهور بین علما موخر و صدر نمودن است ولی آن را پنهان می کنند و بعد از مستحصله گرفتن می آورند وگرنه ابتدا موخر و صدر می کنند و بعد مستحصله می گیرند و بعد نظیره می دهند که جواب بیرون می آید صدر و موخر یعنی یک حرف از اول و یک حرف از آخر ولی موخر و صدر یعنی یک حرف از آخر و یک حرف از اول و فارسی زبانان عامل این علم این اسم را رعایت نمی کنند و اشتباه می گویند که صدرو موخر کردیم خوب فکر کنم برای امروز کافی باشد .
در امور خیر و رضای خداوند موفق باشید .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: